برادرش «دومینیک» میگوید: او را از زمانی به یاد دارم که دختربچهای بیش نبود و مرتب کتاب میخواند و سؤال میکرد تا از مشرق زمین بیشتر بداند. ماری خود را عاشق و شیفته شرقشناسی و آنچه این منطقه را از جهان جدا کرده بود میدانست که جادوی مشرق زمین نیز به برکت مطالعه گسترده همین کتابها در جانش نشسته بود. او از مطالعه این کتابها تنها افزایش آگاهی خود و دیگران را در نظر داشت. از این جهت سعی میکرد از هیچ موضوعی در این باره نگذرد. تلاشهای علمی و عملی او به منظور ارتقای وضعیت زنان بهویژه افزایش فهم و درک و فرهنگ و همچنین آموزش آنان تصویری محجوب و محبوب از او در جامعه جهانی باقی گذاشته بود. ماری برای اولین بار که از نجف دیدن کرد پس از بازگشت کلامی نغز به زبان آورد که نشان از شناخت عمیق او در این سفر داشت. خواهرم در حالی که نفسی عمیق از انتهای وجود میکشید و به چهره من خیره شده بود، گفت: «اکنون رؤیاهایم برآورده شده و روحم آرام گرفته است». ماری هر وقت به یاد این سفر میافتاد، بیاختیار اشک از چشمانش جاری میشد و بغض غریبی گلویش را میفشرد که او را ناچار به سکوت میکرد. این اسطوره درک و فهم و کمال اگرچه به مرور زمان مسیر کهولت را سپری میکرد، اما روح او همچنان جوان و پویا بود که انگار دورنمایی از افقهای روشن را ترسیم میکرد. در همان سالها بود که توانست از «الیویه روآ» کمک بگیرد و کتاب «شبکههای اسلامگرایان» را تألیف کند که بعدها به زبان فارسی هم ترجمه شد. از نشانههای معرفت این زن آن که پیش از مرگ به برادرش «دومینیک» وصیت کرد تا املاک او را فروخته و بنیادی بنا کند و سه مأموریت را به مرحله اجرا برساند؛ اول آنکه سالانه مبلغی را به دانشجویان مقطع دکترای پژوهشی در حوزه خاورمیانه اختصاص دهند و سپس رقمی در اختیار مرکز آموزشی فیزیوتراپها در قندهار افغانستان بگذارند تا به درمان آسیبدیدگان انفجار مین اختصاص یابد و در مرحله آخر به طور مستمر با بنیاد بازماندگان اسیدپاشی در رفع تنگناهای مالی همکاری و از آسیبدیدگان حمایت شود. این بانوی دردآشنای جهان پس از سه سال متوالی که با سرطان جنگید، سرانجام در روز اول نوامبر سال ۲۰۱۷ در شهر پاریس دار فانی را وداع گفت. «مری فرانس مورگو» یکی دیگر از زنان اسلامشناس فرانسوی در پیام تسلیتی که برای او در روزنامه «لوموند» به چاپ رساند، مینویسد: در این دنیا، چون مسافر زندگی کن و خاطرات خویش را پشت سر بگذار زیرا اینجا ما میهمانانی بیش نیستیم و از مرگ هم گریزی نیست. «ماری پیر والکمن» معروف به «مریم ابوذهب» که در هفتم فوریه سال ۱۹۵۲ میلادی در کمون شمال فرانسه و در یک خانواده کاتولیک به دنیا آمد، ۱۷ ساله بود که به پاریس رفت و در آزمون ورودی «مؤسسه مطالعات سیاسی» قبول شد و در ۱۸ سالگی نیز به دین مبین اسلام مشرف شد و مذهب اهلبیت (ع) را برگزید. او بعدها در رشته علوم سیاسی از دانشگاه پاریس فارغالتحصیل شد و سالها در مؤسسه ملی زبانها و تمدنهای شرقی بهعنوان استاد و پژوهشگر ممتاز فعالیت کرد. تخصص او مطالعه پیرامون روابط شیعه و اهل سنت در پاکستان و افغانستان بود. این شیرزن مسلمان در دایره علوم طی دوره تحصیلات و بعد از آن نقشی ممتاز در منعکس کردن مظلومیتها و وضعیت دردناک شیعیان پاکستان و افغانستان داشت. مسافرتهای مرتب و منظم او به خاورمیانه و ازجمله ایران و تشرفهای متعدد به عتبات عالیات از او روحی بلند همراه با تلاشهای گسترده بهجا گذاشت و شیرزنی ساخت تا روحیه انقلابی را به جامعه بشری عرضه کند و برای رسیدن به اهداف بلند از هیچ کوششی فروگذار نکند. مریم ابوذهب شاید اولین زن تاریخ بعد از اسلام باشد که در این باره پیرو راه حضرت زینب (س) بوده و در قالب یک پژوهشگر عالم اسلام با سران دست به شمشیر سازمانهایی همچون «سپاه صحابه»، «تحرک جعفریه» و «جماعه الدعوه» رودررو میشد. او با شجاعت تمام به استقبال مخاطرات میرفت و برای پردهبرداری از زوایای پنهان این سازمانها تمام توان خود را به کار میبست، اما این اسطوره مقاومت و جوینده راه رستگاری در غرب و در وصیتنامهای دنیوی از برادرش میخواهد تا پس از فوت جنازه او را در قبری بدون نام و نشان و در مسیر پیادهروی زائران اربعین حسینی در ابتدای جاده عرشیان حدفاصل نجف به کربلا دفن کنند که این بالاترین پاداش برای یگانه شیرزن مسلمان زمانه بهحساب میآمد تا به آرزویش که تطهیر و تشییع در صحن مطهر علوی و خاکسپاری در جاده عرشیان نجف به کربلاست، برسد. روحش شاد.
* روزنامهنگار پیشکسوت